اصطلاحات و عبارات با موضوع پول و اقتصاد

ein Konto sperren: jemandem, nicht mehr erlauben, Geld von einem Konto abzuheben oder darauf einzuzahlen

حسابی را مسدود کردن: به کسی اجازه برداشت از حساب یا پرداخت به حسابی را ندادن

Beispiel: Als ich meine Bankkarte verloren hatte, sperrte die Bank sicherheitshalber mein Konto, damit kein Fremder Geld abheben kann

مثال: زمانی که کارت بانکی ام را گم کردم، بانک از لحاظ امنیتی حساب من را مسدود کرد تا هیچ غریبه ایی نتواند پول برداشت کند.

einen Kredit aufnehmen: einen Kredit bekommen

وام گرفتن: وام دریافت کردن

Beispiel: Sie wollten für den Bau ihres Hauses einen Kredit aufnehmen

مثال: آنها می خواستند برای ساخت خانه شان یک وام بگیرند.

einen Kredit gewähren: zustimmen, dass ein Kredit gegeben wird

اعتباری اعطاکردن: توافق کردن اینکه یک اعتباری داده شود

Beispiel: Dem Kunden gewährte die Bank keinen weiteren Kredit, weil er hoch verschuldet war

مثال: بانک به مشتری هیچ اعتبار دیگری اعطا نکرد، زیرا او به شدت بدهکار بود

ein Haus belasten: ein Haus als Sicherheit für einen Kredit stellen, so dass es nicht mehr schuldenfrei ist

خانه ای را وثیقه گذاشتن: خانه ایی را بعنوان وثیقه برای وام گذاشتن، به گونه ایی که دیگر بدون بدهی نباشد (منظور این است که شخص وام گیرنده به بانک بدهکار می شود و آن خانه در گرو بانک در می آید)

Beispiel: Er musste sein Haus belasten, um die Schulden seiner Firma zu bezahlen

مثال: او می بایست خانه اش را وثیقه بگذارد تا بدهی های شرکت را پرداخت کند.

Pleite gehen/sein: (umgangssprache) bankrott sein/ seine Zahlungsverpflichtungen nicht mehr erfüllen können

ورشکسته شدن: (زبان عامیانه) ورشکسته شدن، از عهده تعهدات پرداختش (بدهی هایش) دیگر نمی تواند برآید

Beispiel: Die Konkurenz wurde durch die großen Supermärkte immer größer, so dass er mit seinem kleinen Laden schließlich Pleite ging

مثال: رقابت بین بازارهای بزرگ همچنان بیشتر و بیشتر شد، به نحوی که او با مغازه کوچکش در نهایت ورشکسته شد.

منیژه شفیع وب‌سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *