اصطلاحات و عبارات با موضوع اوقات فراغت

nach Feierabend : nach Arbeitsschluss

بعد از اتمام کار : بعد از پایان کار

.`Beispiel: Jeden Montag gehe ich mit meinen Kolleginnen nach Feierabend in ein Cafe

مثال: من هر دوشنبه بعد از اتمام کار با همکارانم به یک کافه می رویم.

ein Hobby ausüben : sich mit einem Hobby beschäftigen

مشغول سرگرمی شدن: خود را با یک سرگرمی مشغول کردن

.Ich habe keine Ziet, ein Hobby auszuüben

من زمانی برای اوقات فراغت (سرگرم کردن خود) ندارم.

in sich gehen: mit Ruhe und ohne Zeitdruck genau überlegen, was man möchte

در خلوت خود رفتن: در آرامش و بدون فشار زمانی به آن چیزی که می خواهیم با دقت فکر کنیم.

.Bevor sie mit der Arbeit beginnt, will sie kurz in sich gehen und klare Gedanken sammeln

قبل از اینکه او این کار را شروع کند، میخواهد کمی با خودش کمی خلوت کند و افکارش را جمع و جور کند.

sich Zeit nehmen für + Akkusativ: organisieren, dass man Zeit für eine bestimmte Aktivität hat

برای کاری یا چیزی وقت گذاشتن: جوری برنامه ریزی کردن که برای یک فعالیت مشخص بتوان وقت گذاشت

.Für Kinder muss man sich viel Zeit nehmen

برای بچه ها باید وقت زیادی گذاشت.

sich die Zeit vertreiben: etwas machen, damit die Zeit schneller vergeht

وقت گذراندن (سریع): کاری را انجام دادن به نحوی که زمان به سرعت بگذرد

.Er vertrieb sich mit Billardspielen die Zeit

او با بازی بیلیارد زمانش را گذراند.

die Zeit totschlagen: etwas machen, damit die Zeit vergeht, ohne es zu genießen

زمان را گذراندن: کاری را انجام دادن به نحوی که بدون لذت بردن زمان را بگذرانیم

Der junge Mann wusste nicht, womit er sich beschäftigen sollte. Schließlich schlug er mit Autowaschen die Zeit tot

آن مرد جوان نمی دانست که خود را باید با چه چیزی مشغول کند. درنهایت با شستن ماشین وقتش را گذراند.

منیژه شفیع وب‌سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *