عبارت هایی بجای losgehen و aufbrechen (راهی شدن)
sich auf den Weg machen
به معنی راه افتادن، راهی شدن
Beispiel: ich mache mich jetzt gleich auf den Weg
همین الان راه میفتم
توضیحات: این عبارت ترکیبی از فعل machen بصورت رفلکسیو آکوزاتیو و حرفه اضافه auf است که در اینجا باید آکوزاتیو باشد و کلمه Weg که بصورت مفرد و حتما با آرتیکل معین باید آورده شود
sich auf die Beine machen
به معنی به سرعت راه افتادن، راهی شدن (محاوره و غیررسمی)
Beispiel: wir müssen uns jetzt auf die Beine machen
دیگه باید حرکت کنیم
توضیحات: اینجا هم با فعل machen بصورت رفلکسیو آکوزاتیو و حرف اضافه آکوزاتیوساز auf سروکار داریم با این تفاوت که باید لغت die Beine که در حالت جمع و با آرتیکل معین هست رو، بجای den Weg بیاریم
sich auf die Socken machen
به معنی راه افتادن، راهی شدن (در زبان گفتار استفاده می شود و عامیانه است. برای نوشته های رسمی از این عبارت اصلا استفاده نکنید!)
Beispiel: Er sollte sich so langsam mal auf die Socken machen. Es ist schon spät
اون دیگه باید کم کم راه بیفته. داره دیر میشه
توضیحات: این عبارت هم یک معادل عامیانه تر برای *راه افتادن* هست که کاملا غیررسمی و به عبارتی Umgangsprache است.